جغرافیا...

جغرافیا...
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جغرافیا... و آدرس geografy.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت باکس


جغرافیا ،  1) جغرافیا در جهان‌ اسلام‌. اصطلاح‌ جغرافیا به‌ عنوان‌ دانشی‌ كه‌ به‌ مطالعه سطح‌ زمین‌ به‌ عنوان‌ سكونتگاه‌ بشر می‌پردازد، برگرفته‌ از واژه مركّب‌ یونانی‌ geo به‌ معنای‌ زمین‌ grapheing به‌ معنای‌ نوشتن‌ و نگارش‌ است‌ كه‌ نخستین‌ بار آن‌ را اراتستن‌ (ح : 273 ـ ح 192 ق‌ م‌)، دانشمند بزرگ‌ یونانی‌، به‌كار برده‌ است‌. این‌ اصطلاح‌ نزد جغرافیدانان‌ مسلمان‌ علاوه‌ بر واژه «جغرافی‌» با عناوین‌ صوره الارض‌ و قطع‌الارض‌ (پیمایش‌ زمین‌) شناخته‌ می‌شد كه‌ با تعیین‌ موقعیت‌ مكانها، شناخت‌ راهها، اندازه‌گیری‌ زمین‌ و مساحی‌ و نقشه‌كشی‌ ارتباط‌ نزدیك‌ و عمیقی‌ داشت‌. تكوین‌ جغرافیا نزد مسلمانان‌ مرهون‌ توسعه سریع‌ اسلام‌ در سالهای‌ اول‌ بعد از هجرت‌ است‌ كه‌ به‌ اطلاعات‌ جغرافیایی‌ وسعت‌ فوق‌العاده‌ بخشید و از این‌ حیث‌، ظهور اسلام‌ را باید نقطه عطفی‌ در تحول‌ دانش‌ جغرافیا دانست‌. دین‌ اسلام‌ انگیزه‌های‌ فراوانی‌ برای‌ توجه‌ به‌ دانش‌ جغرافیا و رشد آن‌ فراهم‌ ساخت‌ كه‌ اهمّ آنها به‌ این‌ شرح‌ است‌:

 

 الف‌) اسلام‌ علم‌آموزی‌ را بر همه پیروان‌ خود واجب‌ كرده‌ است‌ و مسلمانان‌ بر پایه ارشادات‌ دینی‌، از همان‌ آغاز همواره‌ در فراگرفتن‌ دانش‌ در باره جهان‌ بر یكدیگر سبقت‌ می‌جستند و با در نظر گرفتن‌ حدیث‌ نبوی‌ «اُطلُبوا الْعلمَ وَلَوْ بِالصینِ»، رنج‌ راههای‌ دور را برای‌ كسب‌ علم‌ تحمل‌ می‌كردند.

 

 ب‌) قرآن‌ كریم‌ با ذكر مطالبی‌ درباره خلقت‌ كائنات‌ و شب‌ و روز و حركات‌ خورشید و ماه‌ و كواكب‌ و همچنین‌ آبها و خشكیهای‌ جهان‌، مسلمانان‌ را با مبانی‌ دانش‌ جغرافیا آشنا ساخت‌ و اشارات‌ قرآن‌ به‌ اقوام‌ گذشته‌ و آثار باقی‌مانده‌ از آنان‌، مسلمانان‌ را به‌ سیروسفر و كسب‌ اطلاع‌ در باره تمدنهای‌ گذشتگان‌ تشویق‌ می‌كرد.

 

 ج‌) سفر حج‌، كه‌ بر هر مسلمان‌ مستطیع‌ واجب‌ است‌، خود بزرگ‌ترین‌ انگیزه‌ را در شناسایی‌ مسالك‌ (راهها) و ممالك‌ (شهرها و آبادیها) به‌وجود آورد و تجمع‌ هزاران‌ زائر از اطراف‌ و اكناف‌ جهان‌ اسلام‌ در مكه‌، آگاهیهای‌ فراوانی‌ در باره اوضاع‌ جغرافیایی‌ و نحوه زندگی‌ و اوضاع‌ اجتماعی‌ و آداب‌ و سنن‌ مسلمانان‌ جهان‌ فراهم‌ ساخت‌.

 

 د) فتوحات‌ موفقیت‌آمیز دهه‌ها و قرون‌ اولیه‌ موجب‌ شد كه‌ دین‌ اسلام‌ از سواحل‌ اقیانوس‌ اطلس‌ در اروپا و افریقا در غرب‌ تا سرزمین‌ هند در شرق‌ و از آسیای‌ مركزی‌ و سواحل‌ دریاهای‌ سیاه‌ و خزر در شمال‌ تا حبشه‌ و صحرای‌ بزرگ‌ افریقا در جنوب‌ گسترش‌ یابد و بخش‌ عمده‌ای‌ از جهان‌ معلوم‌ آن‌ زمان‌ را در بر گیرد. در این‌ منطقه وسیع‌، آب‌ و هوا و اوضاع‌ جغرافیایی‌ متنوعی‌ حكمفرما بود و این‌ امر اطلاعات‌ جغرافیایی‌ فراوانی‌ فراهم‌ ساخت‌، ضمن‌ آنكه‌ اداره‌ و حراست‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌، گردآوری‌ اطلاعات‌ لازم‌ در باره جمعیتها و منابع‌ ثروت‌ و راههای‌ ارتباطی‌، و به‌طور كلی‌ اوضاع‌ جغرافیایی‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌ را ضروری‌ می‌ساخت‌.

 

 ه ) در سراسر جهان‌ وسیع‌ اسلام‌، زبان‌ قرآن‌كریم‌ موجب‌ آشنایی‌ ارباب‌ معرفتِ این‌ قلمرو، با زبان‌ عربی‌ شد و درنتیجه‌، بازرگانان‌ و جهانگردان‌ و جغرافیدانانی‌ كه‌ برای‌ امور اقتصادی‌ یا مأموریت‌ و كسب‌ اطلاعات‌ به‌ سرزمینهای‌ دوردست‌ سفر می‌كردند، مشكل‌ زبانی‌ چندانی‌ برای‌ ایجاد ارتباط‌ با مسلمانانِ غیرعرب‌ نداشتند.

 

 مجموع‌ این‌ عوامل‌ توسعه چشمگیری‌ در اطلاعات‌ جغرافیایی‌ به‌ وجود آورد و در نتیجه‌، فلسفه‌ و علم‌، از جمله‌ جغرافیا، در جهان‌ اسلام‌ شكوفایی‌ و بالندگی‌ یافت‌. در زمان‌ ظهوراسلام‌، 56 جمعیت‌ جزیره العرب‌ بدوی‌ و صحراگرد بودند كه‌ با چوپانی‌ روزگار می‌گذراندند و به‌ اقتضای‌ فصول‌ سال‌ و باران‌ زمستان‌، رمه‌های‌ خود را از چراگاهی‌ به‌ چراگاه‌ دیگر می‌بردند. در سفرهای‌ دور در صحرای‌ وسیع‌ و عریان‌ عربستان‌، چه‌ برای‌ جنگ‌ و چه‌ در حالت‌ صلح‌، ستاره‌های‌ آسمان‌ تنها راهنمای‌ قافله‌ها بود و ستاره‌شناسی‌ یا نجوم‌ تقریباً دانشی‌ همگانی‌ بود كه‌ محیط‌ زیست‌ بر آنها تحمیل‌ می‌كرد. از سوی‌ دیگر، شناسایی‌ مراتع‌ و نوع‌ پوشش‌ گیاهی‌ جزیره العرب‌، واحه‌های‌ پراكنده آن‌ و نیز حیوانات‌ وحشی‌ و سكونتگاه‌ آنها، از ضرورتهای‌ ادامه حیات‌ چوپانی‌ به‌شمار می‌رفت‌ و حدود و سطح‌ دانش‌ جغرافیایی‌ حاكم‌ بر جزیرة العرب‌ را مشخص‌ می‌ساخت‌ كه‌ از برخی‌ تصورات‌ سنّتی‌ و قدیمی‌ یا نام‌ مكانها و كوهها و بیابانها و واحه‌ها در عربستان‌ و سرزمینهای‌ مجاور فراتر نمی‌رفت‌.

 

 با استقرار حكومت‌ عباسیان‌ در بغداد در سال‌ 132 و بر پایه عواملِ پیش‌گفته‌، در زمینه علوم‌، به‌ ویژه‌ جغرافیا، فعالیتهایی‌ صورت‌ گرفت‌. در بغداد بیت‌الحكمه * تشكیل‌ شد كه‌ در آن‌ مترجمان‌ به‌ ترجمه كتابهای‌ علمی‌ می‌پرداختند. از جمله كتابهای‌ جغرافیا كه‌ در این‌ دوره‌ از یونانی‌ به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد، جغرافیای‌ بطلمیوس‌ بود كه‌ دانشمند بزرگ‌ اسلامی‌، خوارزمی‌ (متوفی‌ بعد از 232)، آن‌ را به‌ عربی‌ برگرداند (برای‌ اطلاع‌ از این‌ كتاب‌ رجوع کنید به خوارزمی‌، 1962). از طریق‌ این‌ ترجمه‌ها بود كه‌ مسلمانان‌ با مفاهیم‌ اولیه جغرافیایی‌، مانند شكل‌ و حركات‌ زمین‌ و تقسیمات‌ طول‌ و عرض‌ جغرافیایی‌ و حركت‌ اجرام‌ سماوی‌ و دیگر موضوعات‌ جغرافیای‌ ریاضی‌، آشنا شدند و از منابع‌ شرقی‌ (هندی‌، ایرانی‌، سنسكریت‌) نیز بهره‌ بردند و به‌تدریج‌ به‌ مفاهیم‌ جغرافیایی‌ غنا بخشیدند.

 

 دانش‌ جغرافیا و نجوم‌ هندی‌ از طریق‌ اولین‌ ترجمه كتاب‌ سنسكریت‌ سدّهانتَ به‌ ادبیات‌ جغرافیایی‌ عربی‌ راه‌ یافت‌. این‌ كتاب‌ در زمان‌ منصور عباسی‌ (حك : 136ـ 158) به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد و خود مبنای‌ دانش‌ مسلمانان‌ در نجوم‌ و جغرافیا گردید، السند هندالصغیر خوارزمی‌ و السند هند مروزی‌ بغدادی‌ (نیمه دوم‌ سده سوم‌؛ نلّینو ، ص‌150).

 

 گردش‌ زمین‌ به‌دور محور خود، نسبت‌ آب‌ و خاك‌ در كره زمین‌ به‌ صورت‌ نصف‌ به‌ نصف‌، شباهت‌ خشكیهای‌ زمین‌ به‌ لاك‌پشتی‌ كه‌ از همه‌ طرف‌ با آب‌ احاطه‌ شده‌ و شبیه‌ گنبدی‌ است‌ كه‌ مرتفع‌ترین‌ نقطه آن‌ درست‌ زیر قطب‌ شمال‌ قرار گرفته‌، و سكونت‌ انسان‌ در نیمكره شمالی‌ از جمله‌ موضوعاتی‌ بود كه‌ مسلمانان‌ از هندیان‌ آموختند ( د. اسلام‌ ، ج‌ 2، ص‌ 576 -577).

 

 نفوذ معلومات‌ جغرافیایی‌ ایرانیها در جهان‌ اسلام‌، بیشتر از جاهای‌ دیگر بود، زیرا در ایران‌ جندیشاپور وجود داشت‌ كه‌ مركز بزرگ‌ دانش‌ و پژوهش‌ بود. مسلمانان‌ با آثار پهلوی‌ در نجوم‌ و جغرافیا و تاریخ‌، از طریق‌ ترجمه‌ها، آشنا شدند و احتمالاً بر اثر فتوحات‌ اولیه خود، اطلاعات‌ وسیعی‌ در باره پادشاهی‌ ساسانی‌ و تقسیمات‌ اداری‌ آن‌ به‌دست‌ آوردند. از جمله‌ مفاهیم‌ مهم‌ جغرافیایی‌ ایرانیان‌، كه‌ مسلمانان‌ آن‌ را اتخاذ كردند و به‌ كار بردند، مفهوم‌ هفت‌ كشور (هفت‌ اقلیم‌) بود كه‌ در آن‌، جهان‌ به‌ هفت‌ دایره هندسی‌ مساوی‌ تقسیم‌ می‌شد كه‌ هركدام‌ یك‌ كشور را تشكیل‌ می‌داد. سنّتهای‌ ایرانی‌ در متون‌ راجع‌ به‌ بازرگانی‌ دریایی‌ و دریانوردی‌ مسلمانان‌ هم‌ نفوذی‌ عمیق‌ داشت‌؛ وجود واژه‌هایی‌ مانند بندر، ناخدا، رهنامه‌ و امثال‌ آن‌ در ادبیات‌ جغرافیایی‌ عربی‌ حاكی‌ از آن‌ است‌. نفوذ ایرانیان‌ در نقشه‌كشی‌ مسلمانان‌ نیز آشكار است‌ و از جمله‌ شواهد آن‌ به‌كار بردن‌ اصطلاحاتی‌ نظیر طیلسان‌، شابوره‌، قواره‌ و امثال‌ آن‌ در توصیف‌ سواحل‌ و نیز گفته‌های‌ جغرافیدانان‌ اسلامی‌ در باره نقشه‌های‌ مبتنی‌ بر نظام‌ تقسیمات‌ كشور ایران‌ است‌ (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 577).

 

 دانش‌ جغرافیایی‌ یونانیان‌ بیشتر از طریق‌ ترجمه كتاب‌ جغرافیای بطلمیوس‌ در اختیار مسلمانان‌ قرار گرفت‌. این‌ كتاب‌ در دوره خلفای‌ عباسی‌ چندین‌ بار به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد كه‌ آنچه‌ به‌جا مانده‌ ترجمه خوارزمی‌ است‌. از جمله این‌ ترجمه‌ها، ترجمه ابوالحسن‌ ثابت‌بن‌ قرّه‌ * (متوفی‌ 288) است‌ (ابن‌ندیم‌، ص‌ 328) و ظاهراً ابن‌خرداذبه‌ نیز به‌ ترجمه كتاب‌ بطلمیوس‌ دسترسی‌ داشته‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌خرداذبه‌، ص‌ 5). علاوه‌ بر جغرافیای‌ بطلمیوس‌، دیگر كتابهای‌ او نیز به‌ عربی‌ ترجمه‌ شد و سرآغاز تحول‌ علمی‌ نجوم‌ و جغرافیا گردید (برای‌ اطلاع‌ بیشتر رجوع کنید به بطلمیوس‌ * ). گرچه‌ نفوذ ایران‌ در جغرافیای‌ ناحیه‌ای‌ و توصیفی‌ و همچنین‌ در نقشه‌كشی‌ چشمگیر بود، نفوذ علمی‌ و فلسفی‌ یونان‌ در جغرافیای‌ ریاضی‌ و طبیعی‌ و انسانی‌ و زیستی‌ در قالب‌ مفاهیم‌ بطلمیوسی‌، در جغرافیای‌ اسلامی‌ پایدارتر بوده‌ است‌ تا آنجا كه‌ می‌توان‌ گفت‌ تا هزار سال‌ (یعنی‌ تا قرن‌ سیزدهم‌) پابرجا مانده‌ و آثار آن‌ در نوشته‌های‌ جغرافیایی‌ فارسی‌ و حتی‌ اردو كه‌ در هندوستان‌ نوشته‌ شده‌، مشهود است‌. ضمن‌ آنكه‌ جغرافیدانان‌ مسلمان‌ قرون‌ بعد بارها در باره مفاهیم‌ بطلمیوس‌ تردید كرده‌ و آنها را اصلاح‌ نموده‌اند، در عین‌ حال‌ جغرافیدانانی‌ نیز می‌كوشیدند اصول‌ جغرافیای‌ بطلمیوسی‌ را با قرآن‌ و حدیث‌ و احكام‌ اسلامی‌ تطبیق‌ دهند. برای‌ مثال‌، در باره اندازه‌گیریهای‌ نصف‌النهار، بیرونی‌ (1352 ش‌، ص‌ 64ـ 65) اندازه‌گیری‌ بطلمیوس‌ را نقد كرده‌ است‌ (برای‌ جزئیات‌ بیشتر در باره اصلاحات‌ مسلمانان‌ بر جغرافیای‌ بطلمیوس‌ رجوع کنید به سزگین‌، 2000، ص‌ هشت‌؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله‌).

 

 در فاصله بین‌ دوره خلافت‌ منصور (136ـ 158) و مأمون‌ عباسی‌ (198ـ 218)، تحول‌ عظیمی‌ در تفكر جغرافیایی‌ دانشمندان‌ مسلمان‌ به‌وجود آمد؛ موضوعاتی‌ چون‌ كروی‌ بودن‌ زمین‌ و قرار داشتن‌ آن‌ در مركز عالم‌ پذیرفته‌ و به‌ آیات‌ قرآن‌ و احادیث‌ راجع‌ به‌ خلقت‌ عالم‌ و آسمان‌ و زمین‌ توجه‌ شد، با این‌ هدف‌ كه‌ آثار جغرافیایی‌ را از لحاظ‌ مذهبی‌ بتوانند تأیید كنند تا مسلمانان‌ به‌ تحصیل‌ جغرافیا و نجوم‌ ترغیب‌ شوند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ابن‌ فقیه‌، ص‌ 3ـ7؛ مقدسی‌، ص‌ 14ـ19). به‌ این‌ ترتیب‌، بنیان‌ واقعی‌ برای‌ تدوین‌ آثار جغرافیایی‌ در اوایل‌ قرن‌ سوم‌ پایه‌ریزی‌ شد. نخستین‌ گام‌ مثبت‌ در این‌ زمینه‌ در زمان‌ مأمون‌ برداشته‌ شد، زیرا وی‌ به‌ نجوم‌ و جغرافیا علاقه‌ داشت‌. در زمان‌ او موجبات‌ ترجمه كتابهای‌ بسیاری‌ از زبانهای‌ گوناگون‌ فراهم‌ شد؛ به‌ دستور او، جغرافیدانان‌ و منجمان‌ مسلمان‌ طول‌ یك‌ درجه‌ عرض‌ جغرافیایی‌ روی‌ قوس‌ نصف‌النهار را در دشت‌ هموار سنجار(در سوریه‌) با دقت‌ حیرت‌ انگیزی‌ اندازه‌گیری‌ كردند (سزگین‌، ص‌20). به‌ نظر نلّینو(ص‌ 289) این‌ اقدام‌ مسلمانان‌ نخستین‌ اندازه‌گیری‌ واقعی‌ خط‌ استواست‌ (نیز رجوع کنید به سزگین‌، 1408، همانجا)؛ نقشه جهانِ معلوم‌، به‌ عنوان‌ الصورة المأمونیة، ترسیم‌ شد كه‌ به‌ گفته مسعودی‌ ( تنبیه‌ ، ص‌ 33)، بر نقشه‌های‌ بطلمیوس‌ و مارینوس‌ برتری‌ داشت‌. این‌ موفقیتهای‌ علمی‌ مسلمانان‌ به‌ویژه‌ در اندازه‌گیریها و نقشه‌كشی‌ كه‌ دقیق‌تر از پیشینیان‌ بود، در آغاز دو قرن‌ ثمربخش‌ (سوم‌ و چهارم‌) بود كه‌ باید آن‌ را دوران‌ طلایی‌ جغرافیای‌ اسلامی‌ نامید، زیرا در این‌ دو قرن‌، در جغرافیای‌ اسلامی‌ آثار علمی‌ پایداری‌ پدید آمد كه‌ سالها راهنما و مرجع‌ دانشمندان‌ جغرافیا بود.

 

 آثار نویسندگان‌ و اخترشناسان‌ و فلاسفه یونان‌ پس‌ از ترجمه‌ به‌ عربی‌، به‌ جغرافیای‌ اسلامی‌ كمك‌ كرد تا بر پایه اصول‌ علمی‌ تحول‌ یابد. از جمله‌ منجمان‌ و فلاسفه مبرِّز مسلمان‌، كه‌ جغرافیدانان‌ از آثار آنها استفاده‌ كردند، یعقوب‌بن‌ اسحاق‌ كندی‌ (متوفی‌ 260) بود كه‌ كتاب‌ رسم ‌المعمور من‌ الارض‌ را نوشت‌ و نیز شاگردش‌، احمدبن‌ محمدبن‌ طیب‌ سرخسی‌ (متوفی‌ 286)، كه‌ كتاب‌ المسالك‌ و الممالك‌ را تألیف‌ كرد. نوشته‌های‌ آنها از میان‌ رفته‌ و آنچه‌ در باره آنها گفته‌ می‌شود، از منابعی‌ است‌ كه‌ از آن‌ آثار استفاده‌ كرده‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به مسعودی‌، تنبیه‌، ص‌ 25). عَرّام‌بن‌ اصبغ‌ سُلَمی‌، از مؤلفان‌ معروف‌ نیمه نخست‌ سده سوم‌، دو كتاب‌ جزیرة العرب، و اسماء جبال‌ تهامة و مكانها را نوشت‌ كه‌ كتاب‌ اخیر در باره كوههای‌ تهامه عربستان‌ است‌ (نفیس‌ احمد، ص‌ 32).

 

 در قرن‌ سوم‌ و چهارم‌، كتابهای‌ جغرافیایی متعددی‌ به‌ عربی‌ تألیف‌ شد كه‌ به‌ نظر می‌رسد مؤلفان‌ آنها منابع‌ به‌ زبان‌ پهلوی‌ در باره شاهنشاهی‌ ساسانی‌ را در اختیار داشته‌ و در بعضی‌ موارد خود در كارهای‌ دیوانی‌ و اجرایی‌، مانند دبیری‌ دیوان‌ و سرپرستی‌ ادارات‌ برید (پست‌)، دخالت‌ مستقیم‌ داشته‌اند. این‌ آثار نوعاً مشتمل‌ بر موضوعات‌ جغرافیای‌ عمومی‌اند و با عنوان‌ مسالك‌ و ممالك‌ تألیف‌ شده‌اند؛ از آن‌ جمله‌ المسالك‌ و الممالك، تألیف‌ ابن‌خرداذبه‌، است‌ كه‌ مبنا و الگویی‌ برای‌ نویسندگان‌ جغرافیای‌ عمومی‌ گردید. این‌ آثار به‌ دو نوع‌ عمده‌ یا دو مكتب‌ فكری‌ تقسیم‌ شده‌ است‌:

 

 1) آنهایی‌ كه‌ در باره جهان‌ به‌طور كلی‌ نوشته‌ شده‌، ولی‌ حكومت‌ عباسیان‌ با پایتختی‌ بغداد یا جهان‌ اسلام‌ با تفصیل‌ بیشتری‌ در آنها آمده‌ است‌، مانند آثار ابن‌خرداذبه‌، یعقوبی‌، ابن‌فقیه‌، قدامهبن‌ جعفر و مسعودی‌، كه‌ چون‌ به‌ عراق‌، كه‌ مركز تعلیمات‌ جغرافیایی‌ بوده‌، تعلق‌ دارند، به‌ پیروان‌ مكتب‌ عراقی‌ معروف‌ شدند (شكوئی‌، ص‌ 9ـ10). از مشخصات‌ این‌ مكتب‌ آن‌ است‌ كه‌ بعضی‌ بغداد و بعضی‌ مكه‌ را مركز جهان‌ به‌ شمار آورده‌ و دنباله‌رو نظام‌ تقسیمات‌ «كشور» ایران‌ بودند، مثلاً ابن‌خرداذبه‌ (ص‌ 5) سواد را دلِ ایرانشهر دانسته‌ و كتاب‌ خود را با توصیف‌ آن‌ آغاز كرده‌ یا یعقوبی‌ (ص‌ 233) عراق‌ را مركز جهان‌ و ناف‌ زمین‌ دانسته‌ است‌. دیگر اینكه‌ مطالب‌ خود را بر اساس‌ تقسیم‌ جهان‌ به‌ چهار بخش‌ شمال‌، مشرق‌، جنوب‌ و مغرب‌ تنظیم‌ كرده‌اند. در این‌ باره‌ مسعودی‌ ( تنبیه‌ ، ص‌ 31) گفته‌ است‌ كه‌ ایرانیها قسمت‌ مسكون‌ جهان‌ را به‌ چهار بخش‌، خراسان‌ (مشرق‌)، باختر (شمال‌)، خُرْبَران‌ (مغرب‌) و نیمروز (جنوب‌)، تقسیم‌ می‌كردند.

 

 2) در دومین‌ گروه‌ به‌ وصف‌ قلمرو عباسیان‌ در جهان‌ اسلام‌ تأكید بسیار شده‌ و به‌ نواحی‌ خارج‌ از محدوده نفوذ اسلام‌ توجه‌ چندانی‌ نشده‌ است‌، مانند آثار اصطخری‌، ابن‌حوقل‌ و مقدسی‌، كه‌ پیرو ابوزید احمدبن‌ سهل‌ بلخی‌ * (متوفی‌ ح 322) بودند و این‌ مكتب‌ به‌ نام‌ او، مكتب‌ بلخی‌ نامیده‌ شده‌ است‌. پیروان‌ این‌ مكتب‌ رنگ‌ اسلامی‌ بیشتری‌ به‌ جغرافیای‌ مسلمانان‌ بخشیده‌اند (شكوئی‌، ص‌ 10)، زیرا بحث‌ خود را بیشتر به‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌ محدود كرده‌اند و به‌ علاوه‌، تكیه آنها بر آن‌ دسته‌ از مفاهیم‌ اسلامی‌ بوده‌ است‌ كه‌ با داده‌های‌ قرآن‌ و حدیث‌ یا گفته‌های‌ اصحاب‌ پیغمبر مطابقت‌ داشته‌ است‌. آنان‌ مكه‌ را مركز جهان‌ می‌دانستند و نوشته‌های‌ خود را با وصف‌ مكه‌ آغاز می‌كردند ( رجوع کنید به اصطخری‌، ص‌ 12؛ ابن‌حوقل‌، ص‌ 18؛ مقدسی‌، ص‌ 67، 71). روش‌ آنان‌ در تقسیم‌بندی‌ جهان‌ اسلامی‌، نه‌ ایرانی‌ (بر اساس‌ كشور) و نه‌ یونانی‌ (بر اساس‌ اقالیم‌)، بلكه‌ بر اساس‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌ بود كه‌ نوآوری‌ و پیشرفت‌ مهمی‌ نسبت‌ به‌ روشهای‌ گذشته‌ به‌شمار می‌آمد. امتیاز دیگر كار این‌ گروه‌، نوآوری‌ آنان‌ در نقشه‌كشی‌ بود؛ به‌ این‌ ترتیب‌ كه‌ برای‌ هر بخش‌، نقشه‌ای‌ جداگانه‌ با رعایت‌ اصول‌ مناظر و مرایا (پرسپكتیو) و تفكیك‌ نواحی‌ با ارائه مرزها و دیگر اطلاعات‌ جغرافیایی‌ ترسیم‌ می‌شد و این‌ اولین‌ تجربه‌ در نقشه‌نگاری‌ اسلامی‌ به‌شمار می‌آید. اصطخری‌ و ابن‌حوقل‌ و مقدسی‌، كه‌ اركان‌ این‌ مكتب‌ فكری‌ در جغرافیای‌ اسلامی‌ به‌شمار می‌روند، برای‌ اولین‌ بار در نقشه‌های‌ خود ممالك‌ را با تعاریف‌ جغرافیایی‌ نشان‌ دادند و مجموعه‌ نقشه‌های‌ كتابهای‌ آنها از نفیس‌ترین‌ نوع‌ خود به‌ شمار می‌آیند.

 

 از میان‌ آثار جغرافیدانان‌ مسلمان‌، آثار این‌ مؤلفان‌ برجسته‌تر است‌:

 

 الف‌) ابن‌خرداذبه‌ (متوفی‌ 300)، كه‌ كتابش‌ را در 250 تألیف‌ كرده‌ است‌. او اول‌ كسی‌ است‌ كه‌ كتاب‌ مسالك‌ و ممالك‌ نوشته‌ و در واقع‌ مسالك‌ و ممالك‌نویسی‌ را باب‌ كرده‌ و روش‌ جغرافیانگاری‌ را در زبانهای‌ فارسی‌ و عربی‌ پی‌ریزی‌ كرده‌ است‌. وی‌ جغرافیا ی‌ بطلمیوس‌ را مبنای‌ كار خود قرار داده‌ بوده‌ است‌.

 

 ب‌) قدامه بن‌ جعفر، معروف‌ به‌ كاتب‌ بغدادی‌ (متوفی‌ ح 337)، كه‌ كتاب‌الخراج‌ و صنعه الكتاب‌ خود را به‌ توصیف‌ قرارگاههای‌ برید (پست‌) و طرق‌ (راهها) در حكومت‌ عباسی‌ اختصاص‌ داده‌ است‌. او در قسمتی‌ از این‌ كتاب‌ به‌ شرح‌ مرزهای‌ غربی‌ و وصف‌ امپراتوری‌ روم‌ شرقی‌ پرداخته‌ ( رجوع کنید به ص‌ 252 به‌ بعد) و اطلاعات‌ طبیعی‌ و انسانی‌ فراوانی‌ در باره جهان‌ اسلام‌ فراهم‌ كرده‌ است‌.

 

 ج‌) احمدبن‌ ابی‌یحیی‌ یعقوبی‌، معروف‌ به‌ ابن‌ واضحِ كاتب‌ یعقوبی‌ (متوفی‌ 284)، كه‌ به‌ گفته خودش‌ سفرهای‌ بسیاری‌ كرده‌ و اطلاعات‌ مندرج‌ در كتاب‌ خود، كتاب‌البلدان‌* (تألیف‌ در 278)، را شخصاً كسب‌ كرده‌ و به‌ تأیید آگاهان‌ زمان‌ خود رسانده‌ است‌ (یعقوبی‌، ص‌ 232ـ233). او نیز بر توصیف‌ مرزها و سرزمینهای‌ روم‌ شرقی‌ تأكید كرده‌ و بیشتر به‌ وصف‌ راههای‌ ارتباطی‌ پرداخته‌ است‌. به‌ نوشته نفیس‌ احمد، از مؤلفان‌ معاصر، جزئیات‌ جاده‌های‌ سراسر ایران‌، فقط‌ در كتاب‌ یعقوبی‌ به‌ طور كامل‌ مطرح‌ شده‌ و مؤلف‌، به‌ خصوص‌، به‌ جنبه‌های‌ آماری‌ و موضع‌نگاری‌ علاقه‌ داشته‌ و احتمالاً به‌ این‌ دلیل‌ كه‌ اثر وی‌ نخستین‌ اثری‌ بوده‌ است‌ كه‌ غربیها بدان‌ توجه‌ كرده‌اند، او را پدر جغرافیای‌ اسلامی‌ نامیده‌اند (ص‌ 33).

 

 د) ابوعلی‌ احمدبن‌ عمربن‌ اسحاق‌ بن‌رُستَه‌ یا ابن‌رسته‌، مؤلف‌ كتاب‌ الاعلاق‌ النفیسة (تألیف‌ در 290) است‌ كه‌ در آن‌ پس‌ از وصف‌ آسمان‌ و زمین‌ ( رجوع کنید به ص‌ 1ـ24)، به‌ وصف‌ مكه‌ و مدینه‌ پرداخته‌ ( رجوع کنید به ص‌ 24ـ82) و از این‌ لحاظ‌، كتاب‌ او شبیه‌ به‌ كتاب‌ قدامه‌ است‌. او موضوعات‌ جغرافیای‌ ریاضی‌ را به‌ تفصیل‌ بیان‌ كرده‌ و سپس‌ به‌شرح‌ مباحث‌ عمومی‌ جغرافیایی‌ و تاریخی‌ پرداخته‌ است‌. تنوع‌ مطالب‌ در كتاب‌ ابن‌رسته‌ به‌ حدی‌ است‌ كه‌ آن‌ را به‌ دایره المعارفی‌ در جغرافیا تشبیه‌ كرده‌اند (نفیس‌ احمد، ص‌ 34).

 

 ه ) ابوبكر احمدبن‌ محمدبن‌ اسحاق‌ همدانی‌، معروف‌ به‌ ابن‌فقیه‌، از جغرافیدانان‌ بزرگ‌ اسلامی‌ و سرآمد ادبای‌ زمان‌ خود، كتاب‌ بسیار مهم‌ و مفصّل‌ البلدان‌ را در 289 یا 290 تألیف‌ كرد. اصل‌ این‌ كتاب‌ از میان‌ رفته‌ و آنچه‌ را كه‌ در دست‌ است‌، علی‌بن‌ حسن‌ شیرازی‌ در 413 از كتاب‌ اصلی‌ اقتباس‌ كرده‌ است‌ (همانجا). كتاب‌ اصلی‌ البلدان‌ از منابع‌ جغرافیای‌ زمان‌ خود بوده‌ كه‌ مؤلفانی‌ چون‌ مقدسی‌ و یاقوت‌ حموی‌ بارها از آن‌ استفاده‌ كرده‌اند.

 

 و) ابوزید احمدبن‌ سهل‌ بلخی‌ (متوفی‌ ح 322)، مؤلف‌ صورالاقالیم‌ یا الاَشكال‌، یكی‌ از پیش‌كسوتان‌ جغرافیدانان‌ اسلامی‌، پایه‌گذار مكتب‌ بلخی‌ و یكی‌ از نخستین‌ مسلمانانی‌ است‌ كه‌ نقشه‌كشی‌ كرده‌ است‌ (همان‌، ص‌ 37). كتاب‌ صورالاقالیم‌ او، كه‌ در 309 تألیف‌ شده‌، از یك‌ سلسله‌ نقشه‌های‌ جغرافیایی‌ تشكیل‌ شده‌ است‌ كه‌ همه‌ بر اساس‌ مركزیت‌ مكه‌ ترسیم‌ شده‌اند؛ از این‌رو، اثر وی‌ مرحله اول‌ از تحول‌ نقشه‌نگاری‌ اسلامی‌ دانسته‌ می‌شود.

 

 ز) ابوالحسن‌ علی‌بن‌ حسین‌ مسعودی‌ (متوفی‌ 345 یا 346)، مورخ‌ و جغرافیدان‌ بزرگ‌ اسلامی‌، كه‌ عمر خود را در سیر و سفر گذراند. وی‌ از كوفه‌ حركت‌ كرد و از شام‌، مصر، عراق‌، ایران‌، شامات‌، فلسطین‌، ارمنستان‌، هندوستان‌، عمان‌، سواحل‌ شرقی‌ افریقا، زنگبار و احیاناً ماداگاسكار و چین‌ دیدن‌ كرد و آنچه‌ را كه‌ دیده‌ و شنیده‌ بود، در آثار خود در باره این‌ بلاد نوشت‌. آشنایی‌ او با جهان‌ اسلام‌، به‌ جز اندلس‌ و مغرب‌، از راه‌ مشهودات‌ و شنیده‌هایش‌ بود. كتاب‌ معروف‌ او، مُرُوج‌الذهب‌ و معادن‌الجوهر است‌ كه‌ می‌توان‌ آن‌ را دایره المعارفی‌ تاریخی‌ جغرافیایی‌ دانست‌ (نفیس‌ احمد، ص‌38؛ نیز رجوع کنید به مروج‌الذهب‌ * ). كتاب‌ دیگر او التنبیه‌ و الاشراف‌ * است‌ كه‌ آن‌ را در 332 نوشته‌ است‌. در این‌ آثار، او بر تأثیر عوامل‌ محیطی‌ در تكامل‌ موجودات‌ تأكید كرده‌ است‌. او گفته‌های‌ دیگران‌ را، بدون‌ تحقیق‌ و بررسی‌، نپذیرفته‌ و در باره اصول‌ بطلمیوسی‌ بحث‌ كرده‌ است‌ (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به تنبیه‌ ، ص‌ 12ـ13، 25). احاطه او بر جغرافیا تاحدی‌ بوده‌ كه‌ كرامرس، محقق‌ آلمانی‌، او را از سیاحان‌ و جغرافیدانهای‌ بزرگ‌ دنیای‌ اسلام‌ دانسته‌ است‌ (ص‌ 185).

 

 ح‌) ابواسحاق‌ ابراهیم‌بن‌ محمد فارسی‌ اصطخری‌، از جمله‌ جغرافیدانانی‌ بود كه‌ سهم‌ عمده‌ای‌ در اشاعه مكتب‌ بلخی‌ داشت‌. اونیز سفرهای‌ بسیاری‌ كرده‌ و مشاهدات‌ و تجربیاتش‌ را در المسالك‌ و الممالك‌ (تألیف‌ ح 340)، آورده‌ بود. این‌ كتاب‌، كه‌ اصل‌ آن‌ به‌ زبان‌ عربی‌ است‌، احتمالاً در سده‌های‌ پنجم‌ یا ششم‌ به‌ فارسی‌ برگردانده‌ شده‌ و از این‌ لحاظ‌ الهام‌بخش‌ بسیاری‌ از جغرافی‌نویسان‌ فارسی‌ زبان‌ ادوار بعدی‌ بوده‌ است‌. از مشخصات‌ كتاب‌ او، كه‌ در باره اصالت‌ آن‌ بحثهای‌ فراوانی‌ شده‌، نقشه‌های‌ نفیس‌ است‌ كه‌ آن‌ را به‌ صورت‌ اولین‌ اطلس‌ جغرافیایی‌ اسلامی‌ در آورده‌ است‌.

 

 ط‌ ) ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ احمد جیهانی‌ یا ابوالقاسم‌ احمد جیهانی‌ (متوفی‌ ح 306)، وزیر معروف‌ نصر سامانی‌ (حك :301ـ333) و مؤلف‌ كتابی‌ به‌ نام‌ جهان‌نامه‌ ، كه‌ در سالهای‌ اخیر در باره آن‌ بسیار بحث‌ شده‌ است‌. نسخه اصلی‌ عربی‌ این‌ كتاب‌ از میان‌ رفته‌ و آنچه‌ انتساب‌ آن‌ به‌ جیهانی‌ تقریباً مسلّم‌ گردیده‌، ترجمه‌ای‌ فارسی‌ است‌ كه‌ از همان‌ زمانها به‌جا مانده‌ و بسیاری‌ از جغرافیدانان‌، مانند مقدسی‌ (ص‌ 3ـ4)، از آن‌ نام‌ برده‌اند. مسلّماً جیهانی‌، به‌ سبب‌ مقام‌ شامخش‌، اطلاعات‌ فراوانی‌ در اختیار داشته‌ كه‌ در كتاب‌ او گنجانده‌ شده‌ است‌. كتاب‌ وی‌، مخصوصاً از لحاظ‌ اوضاع‌ جغرافیایی‌ خراسان‌ بزرگ‌ و همچنین‌ نقشه‌های‌ راهها، اهمیت‌ فراوانی‌ دارد.

 

 ی‌) ابن‌حوقل‌، مؤلف‌ كتاب‌ جغرافیایی‌ بسیار مهم‌ صورة الارض‌* (تألیف‌ ح 367). علاقه او به‌ جغرافیا به‌ حدی‌ بوده‌ است‌ كه‌ به‌ گفته خودش‌ (ص‌ 3، 5)، بیشتر كتابهای‌ جغرافیایی‌ زمان‌ خود، از جمله‌ آثار ابن‌خرداذبه‌ و جیهانی‌ را مطالعه‌ كرده‌ است‌، اما چون‌ این‌ كتابها نظرش‌ را تأمین‌ نمی‌كرد، خود كتابی‌ نگاشته‌ و آن‌ را با نقشه‌های‌ متعدد و نفیس‌ آراسته‌ است‌. صورة الارض‌ مشتمل‌ بر جمیع‌ مطالب‌ و مفاهیم‌ جغرافیایی‌ اسلامی‌ است‌ و افزون‌ بر آن‌، تجربیات‌ و تحقیقات‌ خود ابن‌حوقل‌ را در بردارد. وی‌ گفته‌های‌ دیگران‌ را هرگز، بدون‌ بررسی‌، نپذیرفته‌ یا از آنان‌ تقلید نكرده‌ و درنتیجه‌ كتابی‌ تألیف‌ كرده‌ كه‌ منبع‌ اطلاعات‌ معتبری‌ برای‌ جغرافیدانان‌ بعد از او بوده‌ است‌.

 

 یا) مؤلف‌ ناشناخته حدودالعالم‌ من‌ المشرق‌ الی‌ المغرب‌ ، كه‌ كتابش‌ را در 372 تألیف‌ كرده‌ است‌. این‌ كتاب‌ قدیم‌ترین‌ متن‌ جغرافیایی‌ است‌ كه‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ نوشته‌ شده‌ و مؤلف‌ آن‌ از منابع‌ زمان‌ خود استفاده‌ كرده‌ است‌. او، به‌ احتمال‌ بسیار، نسخه‌ای‌ از كتاب‌ اصطخری‌ را راهنمای‌ خود قرار داده‌ است‌. اهمیت‌ حدودالعالم‌ * در این‌ است‌ كه‌ جهان‌ معلوم‌ را به‌ صورت‌ منطقی‌ تقسیم‌ و وصف‌ كرده‌، در دادن‌ اطلاعات‌ آماری‌ دقت‌ بسیار نموده‌ و برخی‌ اصطلاحات‌ جغرافیایی‌ فارسی‌ چون‌ ناحیه‌، سرحد، دامنه‌ (دامن‌ كوه‌)، كرانه‌، گرمسیر و سردسیر را به‌ كار برده‌ است‌ كه‌ نویسندگان‌ بعدی‌ از آنها استفاده‌ كرده‌اند.

 

 یب‌) ابوعبداللّه‌بن‌ احمد مَقْدِسی‌ یا مُقَدَّسی‌، مؤلف‌ كتاب‌ معروف‌ احسن‌التقاسیم‌ فی‌ معرفة الاقالیم‌ *. وی‌ از جمله‌ جغرافیدانان‌ مبتكری‌ است‌ كه‌ جغرافیای‌ اسلامی‌ را بر اساس‌ جدیدی‌ بنا نهاده‌ و علم‌ جغرافیا را وسعت‌ چشمگیری‌ بخشیده‌ است‌. او، برخلاف‌ پیشینیان‌، ممالك‌ اسلامی‌ را به‌ چهارده‌ اقلیم‌ یا ناحیه‌ تقسیم‌ كرده‌ است‌ كه‌ شش‌ اقلیم‌ آن‌ عرب‌ و هشت‌ اقلیم‌ غیرعرب‌ بوده‌اند (ص‌ 47) و در وصف‌ این‌ اقالیم‌، از ذكر اوضاع‌ طبیعی‌، جمعیت‌، نژاد، زبان‌، آداب‌ و رسوم‌، مذهب‌، نوع‌ معیشت‌، اوزان‌ و مقادیر، بازرگانی‌، حمل‌ونقل‌، و خلاصه‌ آنچه‌ امروزه‌ در جغرافیای‌ طبیعی‌ و انسانی‌ و اقتصادی‌ در باره آن‌ بحث‌ می‌شود، فروگذار نكرده‌ است‌.

 

 یج‌) ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ محمد، مشهور به‌ شریف‌ ادریسی‌ (متوفی‌560)، یكی‌ از مشاهیر علما و جغرافیدانان‌ اسلام‌، كه‌ بیشتر از هر جغرافیدان‌ مسلمان‌ در محافل‌ علمی‌ مغرب‌ زمین‌ شناخته‌ و در باره‌اش‌ تحقیق‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به ادامه مقاله‌). او در دربار پادشاهان‌ صقلیه‌ (سیسیل‌) صاحب‌ مقام‌ بوده‌ و از این‌رو اطلاعات‌ فراوانی‌ داشته‌ و كتاب‌ جغرافیایی‌ خود، نزهة المشتاق‌ فی‌اختراق‌ الا´فاق‌ ، را در 548 برای‌ همان‌ دربار تألیف‌ كرده‌ بوده‌ است‌. این‌ كتاب‌ در واقع‌ تفسیر نقشه‌های‌ فراوانی‌ (برای‌ هر اقلیم‌ ده‌ نقشه‌ و جمعاً هفتاد نقشه‌) است‌ كه‌ ادریسی‌ از جهان‌ معلوم‌ زمان‌ خود تهیه‌ كرده‌ بوده‌ است‌. وی‌ از مجموع‌ آنها نقشه جهان‌نمای‌ معروف‌ خود را ترسیم‌ كرده‌ است‌ كه‌ به‌ نقشه‌های‌ بطلمیوسی‌ بی‌شباهت‌ نیست‌، ولی‌ مزیت‌ عمده آن‌ این‌ است‌ كه‌ آخرین‌ اطلاعات‌ موجود در جهان‌ اسلام‌ را، مخصوصاً در باره سواحل‌ مدیترانه‌ و افریقا، در بر دارد (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ج‌ 1، ص‌ 310ـ327، ج‌ 2، ص‌ 725ـ737).

 

 ید) محمد بن‌ نجیب‌ بَكران‌، مؤلف‌ كتاب‌ كم‌حجم‌

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 10:18 ] [ صوفی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

دنیا محل بازیگری و تماشاگری است. عاقل کسی است که تماشاگری اش بیش از بازیگری اش باشد. فاش نکردن اسرار مردم دلیل کرامت و بلندی است. خوش آمدید
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 27
بازدید کل : 55445
تعداد مطالب : 37
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

عاشقانه

IranSkin go Up